دانلود مداحی با صدای بسیار زیبای میثم موتیعی
مداحی حاج میثم موتیعی -برای شیعیان نیجریهدریافت
عنوان: uuuu
حجم: 6.63 مگابایت
توضیحات: حاج میثم موتیعی دانلود
مداحی حاج میثم موتیعی -برای شیعیان نیجریهدریافت
عنوان: uuuu
حجم: 6.63 مگابایت
توضیحات: حاج میثم موتیعی دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند به ما اجازه داده که چارپایان را بزنیم زیرا آنها زبان نفهم هستد و چیزی جز زبان کتک نمی فهمند. وقتی آنها را می زنیم، آنها اطلاعت می کنند. با زن نیز باید چنین رفتاری کرد!به گزارش شیعه آنلاین، «محمد العریفی» مفتی سرشناس و جنجالی وهابیت در عربستان سعودی که هر از چند گاهی با اظهار نظرهای عجیب و غریب خود جنجالی جدید می آفریند، در یکی از جدید ترین اظهارات خود کتک زدن زن توسط شوهر را جایز دانسته است.
اما دلیلی که این مفتی وهابی برای جایز دانستن کتک زدن زنان آورده بسیار عجیب است. او در این باره می گوید: زنان مانند چارپایان هستند، چیزی نمی فهمند یعنی نفهم هستند لذا زدن آنها جایز است.
وی که در یک برنامه اجتماعی در شبکه ماهواره ای LBC لبنان سخن می گفت، در ادامه می افزاید: خداوند به ما اجازه داده که چارپایان را بزنیم زیرا آنها زبان نفهم هستد و چیزی جز زبان کتک نمی فهمند. وقتی آنها را می زنیم، آنها اطلاعت می کنند. با زن نیز باید چنین رفتاری کرد!
علاقمندان برای مشاهده کیلیپ اظهارات عجیب و جنجالی این مفتی وهابی، می توانند به آدرس اینترنتی ذیل مراجعه کنند:http://www.youtube.com/watch?v=ty-q9GTure4#t=76
بسم الله الرحمن الرحیم
به بررسی نشانه های حتمی ظهور امام زمان میپردازیم
منبع wikipediaنشانههای ظهور به مجموعه رویدادهایی گفته میشود که بهباور بسیاری از شیعیان در آستانهٔ ظهور حجت بن حسن (مهدی) در آخرالزمان رخ خواهند داد. این نشانهها را به دو دستهٔ نشانههای حتمی و نشانههای غیرحتمی تقسیم میکنند[۱] [۲][۳]. رویدادن نشانههای غیرحتمی الزامی نیست؛ چون بداپذیر هستند.
ویژگیهای دوران غیبت در بسیاری از احادیث شیعه و اهل سنت آمدهاست.[۴]
نشانههای حتمی[۱]
از جعفر صادق نقل شدهاست:
پیش از قیام قائم پنج علامت حتمی است: یمانی، سفیانی، صیحه آسمانی، کشتهشدن نفس زکیه، و فرورفتن سرزمین بیداء.[۵]
نوشتار اصلی: خروج سفیانی
بهباور شیعه، سفیانی از نسل ابوسفیان است و در نهایت بهدست حجت بن حسن (مهدی) شکست خورده و کشته میشود. از علی بن حسین زینالعابدین (امام چهارم شیعیان) نقل شده: «امر قائم از سوی خداوند حتمی است، و امر سفیانی نیز از جانب خداوند قطعی است. قائم ظهور نمیکند مگر پس از آمدن سفیانی.»[۶]
خروج یمانی[۷]نوشتار اصلی: سید یمانی
خروج یمانی از یمن (احتمالاً در ماه رجب) از یمن که به پشتیبانی از اهل بیت علیه سفیانی قیام میکند و مردم را به حق و عدل فرامیخواند. این سپاه در عراق با سپاهی که از خراسان آمده متحد میشوند.
نوشتار(های) وابسته: شیعیان یمنصیحه آسمانینوشتار اصلی: صیحه آسمانی
صدای آسمانی در ماه رمضان (احتمالاً سحرگاه بیستوسوم). که صدای جبرئیل و در حمایت از اهل بیت محمد است. بهگونهای که هر کس در هر کجای زمین، آنرا خواهد شنید و معنی آن را به زبان خود خواهد فهمید. احتمالاً در همان روز صدایی دیگر شنیده میشود که از طرف شیطان و در حمایت از سفیانی است، که سبب تردید مردم میشود.[۸]
کشته شدن نفس زکیهنوشتار اصلی: کشتهشدن نفس زکیه
کشته شدن نفس زکیه (انسان بیگناه)[۹] در خانه خدا (مسجدالحرام) و بین حجرالاسود و مقام ابراهیم. احتمالاً در ۲۵ ذیالحجه. احتمالاً همزمان با کشته شدن این فرد پسرعمو و دخترعموی او هم در شهر مدینه کشته میشوند و جنازه آنها را جلوی درب مسجد محمد یا مسجدالنبی آویزان میکنند.
فرورفتن لشکر سفیانی در سرزمین بیدا
فرورفتن لشکری که سفیانی به عربستان فرستاده در بیابانی به نام بیدا که بین مکه و مدینه واقع شدهاست.[۱۰]
علی بن ابیطالب در آیهٔ ذیل وَلَوْ تَرَی إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ میگوید: «کمی پیش از قیام مهدی، سفیانی خروج میکند؛ سپس بهاندازه دوران حاملگی یک زن که نزدیک به ۹ ماه است حکومت میکند. لشکریان او وارد مدینه میشوند تااینکه به بیداء میرسند و خداوند آنان را در زمین فرومیبرد.»[۱۱]
نشانههای غیرحتمی
نشانههای دیگری که رخ دادنشان حتمی نیست، عبارتند از:[۲][۱۲]
اختلاف بنیعباس در ریاست دنیا و زوال حکومت ایشانخورشیدگرفتگی در نیمه ماه رمضانماهگرفتگی در آغاز یا آخر آن ماه رمضان، برخلاف عادتخروج مردی از قزوین که همنام یکی از پیامبران است و جور و ستم زیادی به مردم میکند.خروج شیصبانیفرو رفتن بخش غربی مسجد دمشقویرانی بصرهکشتن فردی که علیه سفیانی قیام کرده در پشت کوفه همراه هفتاد نفر از یارانش.ویران شدن دیوار مسجد کوفهبهاهتزاز درآمدن پرچمهای سیاه از جانب خراسان. این سپاه در منطقهای نزدیک شیراز با سپاه سفیانی خواهد جنگید و اولین شکست را بر آنان تحمیل خواهد کرد. این پرچمها تا زمانی که به بیتالمقدسظهور مغربی در مصر و حکومت او بر مردم شامفرود ترکها به جزیرهورود رومیان به رملهطلوع ستاره درخشان در سمت مشرق که همچون ماه میدرخشد سپس دو جانب آن خم گردد که نزدیک شود که آن دو جانب به همدیگر متّصل شوند.کشتن امیر مصر، توسّط مردم مصرویرانی گسترده در شام و عراقکشمکش سه گروه در شام (اصهب و ابلق و سفیانیبه جنبش در آمدن بیرقهای قیس از مصرآمدن اسبهایی از جانب مغرب، تا اینکه در کنار حیره (نزدیک کوفهبرافراشته شدن پرچمهای سیاه از جانب مشرق به سوی حیرهطغیان آب فرات، به طوری که سرازیر کوچههای کوفه گردد.خروج دوازده نفر از نژاد ابوطالب که همه آنها خلایق را به اطاعت خویش میخوانند.سوزاندن مردی بلندمقام از شیعیان بنیعبّاس بین سرزمین جلولاء (واقعدر هفتفرسخی خانقین) و سرزمین خانقینبستن پلی نزدیک محله «کرخ» بغدادزمینلرزه شدید در بغداد.ترس عمومی که عراق و بغداد را فراگیرد.دو بار پیدایش ملخکم شدن غلاّت و محصولات گیاهی و بروز قحطیاختلاف و کشمکش دو صنف از عجم (غیرعرب)، و خونریزی بسیار میانشان.خرابی ریمسخ شدن گروهی از بدعتگذاران به میمون و خوک
در کل ۵ صدا از آسمان شنیده خواهد شد که فقط مورد چهارم (که در ماه رمضان است) حتمی است. ۳ صدای اول در ماه رجب و به این شکل خواهد بود:
* ندای اول: «ألا لعنة الله علی القوم الظالمین»؛ «بدانید لعنت خدا شامل حال جمعیت ظالم و ستمکار میشود.»* صدای چهارم که در ماه رمضان (احتمالاً سحرگاه بیستوسوم) است و از طرف جبرئیل خواهد بود، در حمایت از اهل بیت شهادت خواهد داد.* صدای پنجم که از طرف شیطان است (احتمالاً غروب بیستوسوم) بهطرفداری از سفیانی خواهد بود.پیدایش چهره و سینه انسان (احتمالاً چهره علی یا عیسی) در قرص خورشید که همه او را خواهند شناخت.پانویس↑ ۱٫۰ ۱٫۱ لزوم تفکیک علائم حتمی ظهور از غیرحتمی↑ ۲٫۰ ۲٫۱ علائم و نشانههای ظهور امام زمان (عج) چیست؟، مهدیه ساری.↑ غیبت نعمانی، ترجمهٔ غفاری، باب ۱۸، ص ۴۲۹.↑ پیشگوییهای عصر ظهور، صفحهٔ ۸↑ کمالالدین و تمامالنعمة، شیخ صدوق، ص ۶۵۰.↑ پیشگوییهای عصر ظهور، ص ۱۱۵؛ بهنقل از بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۸۲.↑ نعمانی، الغیبه، ص ۳۰۴.↑عصر ظهور، ص ۲۵.کمالالدین، ج ۲، ص ۶۵۲.↑ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۴۴۵.↑ نعمانی، الغیبه، ص ۲۷۹.↑ سید محمد صدر، تاریخ غیبت کبری، ص ۶۴۸.↑ بحارالانوار جلد ۱۳ باب ۲۹، ترجمه فارسی با نام مهدی موعود جلد ۲;شابک:۹۶۴۶۷۰۵۰۱۴منابع«نشانههای ظهور» (فارسی). وبسایت موعود، ۳۱ مرداد ۱۳۸۷.«نشانههای ظهور» (فارسی). وبسایت موعود، ۳۰ مرداد ۱۳۸۶.علی کورانی. عصر ظهور. ترجمهٔ عباس جلالی. چاپ چهارم. تهران: شرکت چاپ و نشر بینالملل سازمان تبلیغات اسلامی، بهار ۱۳۸۰. ۴۱۲. ISBN ۹۶۴-۳۰۴-۰۹۲-۵.گروه کتاب نشر گلستان کوثر. پیشگوییهای عصر غیبت حضرت مهدی (عج). چاپ اول. تهران: گلستان کوثر، ۱۳۸۴. ۸۰. ISBN ۹۶۴-۶۸۶۰-۲۵-۷.
بسم الله الرحمن الرحیم
به بررسی نشانه های ظهور میپردازیم
منبع:porseshe danesgjo
علائم ظهور جیست ؟
علامت در لغت عرب به معنای نشانه است. بنابراین منظور از علائم ظهور، نشانههایی است که نزدیک شدن ظهور را نشان میدهند. با تحلیل ماهیت علائم ظهور، در مییابیم که علائم ظهور، نسبت به ظهور رابطه سببی ندارند یعنی این گونه نیست که به محض تحقق نشانهها و علائم ظهور بگوییم پس ظهور هم حتماً تحقق خواهد یافت، بلکه تنها جنبه اعلام و کاشفیت دارند یعنی تحقق آنها کاشف از این واقعیت است که ظهور نزدیک شده است.
علائم را از جهات مختلفی میتوان تقسیم بندی نمود.
از جمله میتوان آنها را به:
1. علائم عادی و علائم غیر عادی و معجزه آسا تقسیم کرد.
2. با توجه به روایات رسیده میتوان به علائم حتمی و علائم غیر حتمی تقسیم نمود.
3. بالاخره میتوان به لحاظ فاصله زمانی بین وقوع علامت و تحقق روز موعود به علائم قریب و علائم بعید تقسیم کرد.
آنچه بیشتر از ظاهر روایات به دست میآید تقسیم علائم به غیر حتمی یا موقوف و علائم حتمی است. علائم غیر حتمی یا موقوف نشانههایی است که رخ دادن آنها قطعی نیست و ممکن است به دلیل عدم تحقق شرایط و یا ایجاد مانع به وقوع نپیوندند.
و اما علائم حتمی آنهاست که رخ دادن آنها حتمی و قطعی است.
در منابع روایی، بسیاری از رخدادهای طبیعی و غیر طبیعی و دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی به عنوان علائم ظهور، ذکر شده است. بدیهی است که روایات مربوط به این مسئله، مانند سایر مسائل دیگر، از جهت درستی و اعتبار، یکسان نیستند. در میان این روایات، برخی از جهت سند غیر قابل اعتمادند و برخی هم از جهت مضمون و مطالبی که در آن مطرح شده، جای بحث و تامل دارند. بنابراین، نمیتوان به صرف دیدن یک روایت و بدون بررسی کارشناسانه از جهت سند و دلالت، به آن اعتماد کرد. در میان نشانهها، برخی به عنوان «علایم حتمی ظهور» ذکر شده است.
علائم معروف حتمی، پنج مورد است:
1. خروج سفیانی؛ پیش از قیام حضرت مهدی(ع) مردی از نسل ابوسفیان، در منطقه شام، خروج میکند و با تصرف بخشهایی از سرزمین اسلام، برای یافتن و کشتن شیعیان جایزه تعیین میکند. (بحار الانوار، ج52، ص182).
2. خسف در بیداء؛ خسف، یعنی فرورفتن، و بیداء نام سرزمینی بین مدینه و مکه است. سفیانی که در آستانه ظهور حضرت مهدی(ع) خروج میکند، هنگامی که از ظهور ایشان با خبر میگردد سپاهی عظیم به مدینه و مکه میفرستد و چون به سرزمین بیداء میرسند، خداوند آنان را در کام زمین فرو میبرد و هلاک میشوند.
3. خروج یمانی؛ سرداری از یمن قیام میکند و مردم را به حق و عدل دعوت میکند. خروج یمانی، اجمالاٌ از نشانههای ظهور است، هر چند جزئیات و چگونگی قیام وی، روشن نیست.
4. قتل نفس زکیه؛ نفس زکیه، یعنی انسان پاک و بی گناه. در آستانه ظهور حضرت مهدی، جوانی بی گناه، مظلومانه در مسجد الحرام به قتل میرسد.
5. صیحه آسمانی؛ منظور از آن، صدایی است که در آستانه ظهور حضرت مهدی، از آسمان به گوش میرسد و همه مردم آن را میشنوند. محتوای این پیام آسمانی، دعوت به حق و حضرت مهدی است. امام باقر(ع) میفرماید:«ندا کنندهای از آسمان، نام قائم ما را ندا میکند. پس هر که در شرق و غرب است، آن را میشنود.(الغیبة، نعمانی، ص252).
البته در برخی از روایات، به علائم دیگری نیز اشاره شده است، مانند خورشید گرفتگی در نیمه ماه رمضان و ماه گرفتگی در آخر آن. (الغیبة، طوسی، ص444) و یا طلوع خورشید از مغرب(الغیبة، طوسی، ص435).
بسم الله الرحمن الرحیم
به بررسی نشانه های حتمی ظهور می پردازیم
منبع:zohuriya
نشانههای حتمی ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ یعنی، نشانههایی که قطعاً واقع خواهند شد و ارتباطی شدید با ظهور داشته و بسیار نزدیک ظهورند، پنج نشانه میباشند:
برخی از این نشانههای پنجگانه چند روز قبل از ظهور واقع میشوند؛ بعضی چند ماه بعد از ظهور و بعضی قبل از قیام حضرت و در آغاز نهضت آن بزرگوار رخ میدهند.
اینک برخی از احادیثی را که به صورتی مختصر بیانگر این نشانهها هستند ذکر نموده آنگاه هر علامت را ـ با تفصیل وارد در احادیث و توضیحات مناسبی که به ذهن میآید ـ متذکر میگردیم.
حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند:« پنج علامت قبل از قیام قائم ـ علیه السّلام ـ است: یمانی، سفیانی، نداکنندهای که از آسمان ندا درمیدهد، فرو برده شدن در بیداء، کشته شدن نفس زکیه.»[1]
صدای آسمانی
صیحه آسمانی و یا نداء آسمانی، از بارزترین نشانهها و واضحترین علائم و قویترین برهانها برظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ محسوب میشود .
مانعی ندارد که بگوئیم: صدای آسمانی به منزله اعتراف آسمان به مشروعیت قیام حضرت مهدی قائم ـ علیه السّلام ـ و اثبات حقیقتی است که قرآن کریم و پیامبر بزرگوار و خاندان آن سرور ـ علیهم السّلام ـ به آن خبر دادهاند.
احادیث صراحت دارند در اینکه نداء آسمانی از جبرئیل است و اوست که در آسمان ندا درمیدهد.
بدیهی است که مراد از نداء آسمانی صدای رعد و توپ و موشک ـ که ساخته دست بشر است ـ نمیباشد؛ بلکه سخنی است که معنایش واضح و نزد همه مردم قابل فهم است.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «آن را هر قومی به زبان خود خواهند شنید.»[2]
دقیقاً نمیدانیم که چگونه این صدا به همه بشر خواهد رسید. در این مورد دو احتمال وجود دارد:
نخست: آن صدای آسمانی فقط به زبان عربی فصیح باشد و در عرض چند ثانیه واکنش آن صدا در سراسر جهان پخش شود. پس آنها که زبان عربی را نیکو میدانند. این صدا را شنیده معنای آن را همان وقت میفهمند اما آنان که زبان عربی را نمیدانند، صدا را میشنوند ولی معنی آن را در همان وقت نمیفهمند؛ لذا درباره معنی صحیح آن تحقیق مینمایند. بعید نیست که خبرگزاریهای دنیا این خبر را گرفته به تمام اقطار عالم ـ با همه اختلافاتشان در زبان و دین ـ پخش نمایند و در چند لحظه صدای آسمانی ترجمه شده هر قومی آن را از تلویزیون و یا رادیوی خود و یا از کسی که آن را شنیده است بشنوند.
و نیز واضح است که پیامبر و ائمه طاهرین ـ سلام الله علیهم ـ سطح عقول مردم را ـ به هنگامی که با آنان سخن میگویند ـ رعایت نمایند، عقل مردم در آن روز نمیتوانست وسائل ارتباط جمعی و رسانههای گروهی را ـ که امروزه با
حداکثر سرعت ممکن اخبار را پخش مینمایند ـ و نقش آنها را ـ که با بیشترین سرعت ممکن خبر را میرسانند ـ بشناسند. بر همین اساس ـ و بر مبنای احتمال اول ـ حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ به این بیان اکتفا کرده فرمودند:
«آن را هر قومی به زبان خود میشنوند.» و به کیفیت آن بیش از این مقدار نپرداختهاند... و خدا داناست.
احتمال دوم اینکه، هر قوم صدا را به زبان خود بشنوند به نحوی اعجاز آمیز اتفاق میافتد؛ به گونهای که همگان ندا را در همان وقت و به زبان خود بشنوند، بدون آنکه مترجمان و خبرگزاریها آن صدا را ترجمه کنند. این احتمال، احتمال بعیدی نیست؛ زیرا خدا بر همه چیز قدرت دارد و ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ از این معجزات و خوارق عادات برخوردار است.
به اضافه که این احتمال از جهت مادّی هم محال به نظر نمیرسد، چرا که امروزه میبینیم انسانی مخلوق و ناتوان وسائلی ساخته که هر سخنی را ظرف چند ثانیه به زبانهای مختلف ترجمه میکند و این وسائل را در اجتماعات بین المللی استخدام نموده است، به نحوی که نماینده هر دولتی گوشی خاصی روی گوشها گذارده ترجمه هر سخن را به زبان خود از آن گوشی میشنود.
آنچه در احادیث ظهور دارد این است که ندایی که بیشترین اهمیت را داشته از نشانههای حتمی محسوب میگردد، همان ندایی است که در ماه رمضان شنیده میشود. این صیحه و یا ندا برترین بشارتی است که از آسمان به اهل زمین میرسد و بزرگترین تهدید و انذار برای طغیانگران ستمگر، یعنی کسانی که در برابر حق هر چه باشد خضوع نمینمایند.
ما را قدرت و توان آن نیست که میزان تأثیر آن ندا را در اجتماعات بشری در آن روز تصور نمائیم. در آن روز شادی و سرور در چهرههای مؤمنان هویداست و ترس و وحشت و اضطراب و هراس بر قلوب مجرمان استیلا مییابد، خصوصاً وقتی بدانند که آنان را توان گریختن از سلطه آن حاکم قدرتمندی که در یاری او اهل آسمان پیش از اهل زمین شرکت داشته نیست و در برابر حکم وی تمام جنبههای طبیعت خاضعند، بلکه در ماوراء الطبیعه هم میتواند تصرف کند.
سلام خدا بر پیامبر او و ائمه طاهرین ـ علیهم السّلام ـ ! آنانکه دقیقاً مسائل را روشن نموده آنچه را که مربوط به صیحه آسمانی از مجموعه نشانههای ظهور است ـ به مقداری که عقلها در آن زمان میتوانستند دریابند ـ بیان فرمودند.
اینک برخی از آن احادیث:
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «صیحهای که در ماه رمضان شنیده میشود در شب جمعه بیست و سوم این ماه است.»[3] در این هنگام باطل روندگان به شک میافتند.[4]حضرت امام محمد باقر ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «ندا دهندهای از آسمان به نام قائم، ندا در میدهد و هر که در مشرق و در مغرب است آن را میشنود. خوابیدهای باقی نمیماند مگرآنکه بیدار میشود و ایستادهای نیست، مگر اینکه مینشیند و نشستهای نیست، مگر آنکه ـ از شدت ترسی که از شنیدن این صدا بر آنان مستولی میشود ـ بر روی دو پای خود میایستد. پس خدا رحمت کند آن کس را که از این صدا عبرت گیرد و جواب دهد[5]! صدای اول صدای جبرئیل است.»سپس فرمودند: «صدا در ماه رمضان در شب جمعه و درشب بیست و سوم خواهد بود. پس در آن شک نکنید. آن را بشنوید و اطاعت کنید. در پایان روز صدای ابلیس ملعون است که ندا در می دهد آگاه باشید! فلان کس مظلوم کشته شد.[6]میخواهد با این صدا مردم را به تردید افکنده و آزمایششان کند. چه بسیار افراد مردّد و متحیّری که جنهمی میشوند! پس اگر صدا را در ماه رمضان شنیدید در آن تردید نکنید، زیرا که صدای جبرئیل است و نشانه آن این است که او به نام قائم و پدرش ندا درمیدهد؛ به نوعی که دوشیزه در خانه نیز در پشت پرده آن صدا را میشنود و پدر و برادرش را به بیرون رفتن تشویق میکند[7]»
آنگاه فرمودند: «و این دو صدا قبل از خروج قائم حتماً شنیده خواهد شد.»[8]
و نیز از وجود مقدس حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ نقل شده است که فرمودند: «صدا در ماه رمضان در شب بیست و سوم است پس هیچ خلقِ جانداری باقی نمیماند؛ مگر آنکه این صدا را میشنود. صدا چنان است که خوابیده را بیدار میکند و به صحن منزلش میآید و دوشیزه نیز از پردهاش بیرون میآید.»[9]
امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرمایند: «اولین کسی که با قائم ـ علیه السّلام ـ بیعت میکند جبرئیل است که به صورت پرندهای سقید فرود آمده با او بیعت مینماید یک پای خود را بر کعبه مینهد و پای دیگر خود را بر بیت المقدس آن گاه با صدایی فصیح و بلیغ آن چنان صدا میکند که همه خلائق میشنوند. میگوید امر خدا آمد. بر آن مشتابید.[10]»[11]
حضرت امام رضا ـ علیه السّلام ـ فرمودند:«دررجب سه ندا از آسمان شنیده میشود:
صدای اول این است: آگاه باشید که لعنت خدا بر ستمگران است!
صدای دوم این است: ای گروه مؤمنان نزدیک شونده نزدیک شد!
صدای سوم این است: خدا فلان کس را برانگیخت سخن او را بشنوید و اطاعتش نمایید.»[12]
زراره گوید:از حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ چنین شنیدم که میفرمودند:«... و ندادهندهای ندا درمیدهد: علی وشیعه او رستگارانند.» عرض کردم:پس چه کسی بعد ازآن با مهدی میجنگد؟
فرمودند:« شیطان ندا میدهد: فلان کس و شیعه او رستگارانند؛ یعنی مردی از بنی امیّه.»[13] عرض کردم:چه کسی راستگو را از دروغگو بازمیشناسد؟
فرمودند:«وی را کسانی میشناسندکه حدیث ما را روایت میکنند و گویند: وی خواهد آمد قبل از آنکه قیامت آید، (یعنی قبل از وقوع صیحه آسمانی اطلاع دارند که چنین صیحه واقع خواهدشد) و میدانند که آنان ذیحقند و راستگو.»[14]
امیرمؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ فرمودند:«جبرئیل در صیحه خویش گوید: ای بندگان خدا! آنچه را که میگوییم بشنوید، این مهدی آل محمد است که از مکه قیام میکند، او را اجابت کنید.»[15]
سفیانی
ذکر سفیانی در احادیث فراوانی آمده است و گروهی از احادیث گفتهاندکه:«نام وی، عثمان بن عنبسه است.» بنابراین وی فردی از افراد بشر است، نه آنکه برخی گمان بردهآند، مراد از سفیانی، سوفیاتی یعنی اتحاد جماهیر شوروی است، خروج این فرد طغیانگر از نشانههای حتمی ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ است. او یکی از سنگدل ترین افراد بشر است که معنای عاطفه و رحم را نشناخته در پیشگاه خداوند مرتکب بیشترین جنایت و جرم میگردد و در قساوت قلب و سنگدلی مرتبه ویژهای را داراست!!
نسبتش به امویان میرسد. خونریز است. انسانها را به سادگی حشرات میکشد.
بدون واهمهای پردههای عفت زنان مسلمان را درنهایت دریدگی و وقاحت پاره میکند. حرامی باقی نمیماند مگر آنکه حلالش میکند. جرمی نیست مگر آن که مرتکب میشود. دلهای او و یارانش از نهایت کینه و غیظ و بغض ودشمنی نسبت به آل محمدـ صلی الله علیه و آله ـ آکنده است، زیرا او وارث پدران اموی خویش است، یعنی کسانی که دستشان تا آرنج به خون آل رسول الله و شیعیانشان آلوده است؛ پس در صدد است که آن جرائم پی در پی و جنایاتی را که عرش خداوند را به لرزه درآورده و اهل آسمانها را از فجایع و رسوائیش به مویه میآورد تکمیل نماید.
درباره چنین کنیه توز و پلید و همه کارهای که خود را بر شهرها تحمیل نموده قدرت خویش را ـ در آنچه که نفس حیوانی بدکاره اش بدون ترس و حیا و خجالت عاطفهای میخواهد ـ به کار میگیرد چه فکر میکنید؟!
حق آن است، زمانی که سفیانی حکومت میکند از بدترین روزگاران درتاریخ اسلام به شمار رفته ایام حکومت طغیانگرانه و بیپروائی او از بدترین روزهای دنیاست. وی به هرجا میرود همراه خود ظلم را منتشر میکند و بذر فجائع و رخدادهای تأثر انگیز و تأسف بار میپاشد و قتل و آدمکشی را درمیان مردان و زنان و کودکان برپای میکند. آن چنان که در دوران حکومت وی، زندگانی بشر بدون کرامت و بیقیمت است.
وی بلائی بزرگ و محنتی عظیم برای خاورمیانه یعنی کشورهای سوریه و عراق و مدینه منوره و مناطق مجاورآن کشورهاست، لذا اخبار فراوان از رسول خداـ صلی الله علیه و آله ـ و حضرت امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ و ائمه یازده گانه سلام الله علیهم ـ درباره این بلا و نقمتی که مردم را در برخواهد گرفت ـ در منابع مذهبی مییابیم. اینک برخی از این روایات درباره سفیانی:
1. از حذیفه بن یمان روایت شده که رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فتنهای را ـ که در میان اهل مشرق و مغرب خواهد بود ـ ذکر کردند آن حضرت فرمودند:« هنگامی که آنان این چنیناند سفیانی از وادی یابس [16] برآنان خروج میکند در زمانی که آنان در اوج فتنهای که به آن اشاره رفت قرار دارند تا آنکه در دمشق فرود میآید و دو لشکر بسیج میکند، لشکری را به سوی مشرق[17] میفرستد و دیگری را به سوی مدینه تا به سرزمین بابل از شهر لعنت شده ـ یعنی بغداد ـ [18] فرود میآید. آن لشکر بیش از سه هزار نفر را کشته، بیش از صد زن را بیسرپرست کند و سیصد نفر از بزرگ قوم از بنیعباس را درآنجا میکشند. سپس به سوی کوفه سرازیر میشوند و آن چه را که در اطراف آن شهر است خراب میکنند. سپس بیرون آمده به سوی شام میروند. در این هنگام پرچم هدایت از کوفه خارج شده به این لشکر برخورد میکند و آنان را میکشد. هیچ خبر دهندهای از آنان باقی نمیماند آنگاه لشکر حق، آنچه اسیر و غنیمت در دست لشکر سفیانی است، بیرون میآورند.
لشکر دوم سفیانی وارد مدینه میشوند و آن شهر به مدت سه شبانه روز غارت میکنند سپس بیرون آمده به سوی مکه میروند تا به بیداء میرسند. در این هنگام خدای متعال جبرئیل را فرستاده و میفرماید:«ای جبرئیل! برو و آنها را نابود کن جبرئیل با پای خویش به زمین ضربهای میزند که خدای متعال آنان را در زمین فرو میبرد. از آن لشکر جز دو نفر از جُهینه باقی نمیماند...»[19]
امیرمؤمنان ـ علیه السّلام ـ را نیز خطبهای مشهور به نام خطبه بیان است که درآن خطبه مقداری از حوادث آینده ذکر گردیده است از جمله خروج سفیانی. از این خطبه برخی از مسائل را که مربوط به این موضوع است ذکر مینمائیم. آن حضرت چنین میفرمایند:«...هان! وای بر این کوفه شما و آن چه که از سفیانی بر سر کوفه در آن زمان خواهد آمد! وی از ناحیه «هَجَر» با اسبانی تندرو ـ که فرماندهانشان شیران تنومندند ـ میآید. این لشکر متعلّق به کسی است که اول نامش«شین»[20] است.
وای بر کوفه شما از آمدن او به منزلهایتان ! وی حریم شما را تصرف نموده فرزندانتان را خواهد کشت و زنانتان را هتک خواهد نمود. عمرش طولانی است و شترش فراوان و مردان او شیرانند.
بدانید که سفیانی سه بار وارد بصره خواهد شد. در آن شهر عزیز را ذلیل کرده زنان را به اسارت خواهد برد.
نشانه خروج سفیانی اختلاف و درگیری بین سه گروه پرچمدار است؛ پرچمی از مغرب؛ پس وای بر مصر و از آن چه بر آنان وارد خواهد آمد!
و پرچمی از بحرین، از جزیره أوال از سرزمین فارس.[21]
و پرچمی از شام. این فتنه یک سال به طول میانجامد. آنگاه مردی از فرزندان عباس خروج مینماید. اهل عراق گویند: به سوی شما مردم پا برهنه یا مردمی بیارزش و بیوجود و بیشخصیت میآیند. افرادی هستندکه صاحب تمایلات مختلفند. اهل شام و فلسطین مضطرب گشته به سوی رؤسا شام و مصر روند و گویند: فرزند پادشاه (یعنی سفیانی) را جستجو کنید. او را جستجو میکنند و در «غوطه[22]» دمشق مییابند؛ در محلی که به آن «حرستا»گفته میشود. وقتی که برآنان فرود میآید، دائیهای خود را «بنی کلب» و «بنی دهانه» را بیرون میآورد. و در وادی «یابس» عدهای فراوان همراه وی خواهند شد. سپس به آنان پاسخ مثبت داده در روز جمعه همراهشان خارج شود. آن گاه به بالای منبر دمشق میرود. این نخستین منبری است که صعود میکند. خطبه میخواند و آنان را به جهاد فرمان میدهد و با آنان به این شرط پیمان میبندد که ـ چه از فرمانرواییاش راضی باشند و چه ناراضی ـ حکمش را اطاعت کنند و فرمان برند. آنگاه به سوی «غوطه» میرود و در آن وارد نمیشود تا آن که مردم بر گردش اجتماع نمایند. در این هنگام است که سفیانی با گروههائی از اهل شام، خروج میکند. سه گروه پرچم دار از هم جدا خواهد شد؛
پرچم ترک و عجم که سیاه خواهد بود.
و پرچم بیابانیها که سرکرده آنها از بنی العباس است و زرد خواهد بود.
و پرچم سفیانی.
در زمین ازرق (و در نسخهای: اردن) جنگ سختی درگیر میشود و از آنان شصت هزار نفر کشته میشوند. سپس سفیانی بر آنان غلبه یافته افراد فراوانی از آنان را میکشد و بر قبایل آنان تملک مییابد و بین آنان عدالت میورزد تا آنکه درباره او گویند:«و الله هر چه درباره او میگفتند دروغ بود.»[23] سوگند به خدا، آنان دروغگویانند و نمیدانند بر امت محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ چه خواهد رسید! اگر میدانستند چنین نمیگفتند.
همواره بین آنان عدالت را رعایت خواهد نمود تا آنکه حرکت کند. اولین مسیر او «حمص» است که اهل آن در بدترین حالت به سر میبرند. پس از فرات، از دروازه مصر میگذرد سپس به محلی میرودکه به آن محل«قریه سبا»[24] گفته میشود. برای وی در آن جا رخدادی بزرگ خواهد بود. پس شهری باقی نمیماند مگر آن که خبر او به آن جا میرسد و بر اهل هر شهر از آن خبر ترس و نگرانی وارد میشود. پس مرتباً همین گونه از شهری به شهر دیگر وارد میشود. آن گاه به سوی دمشق برمیگردد؛ در حالی که همگی مطیع او شدهاند. لشکری را تجهیز کرده به سوی مدینه میفرستد و لشکری را به سوی مشرق گسیل میدارد. در زوراء هفتاد هزار نفر را میکشد و سیصد زن باردار را شکم میدرد. سپس به سوی این کوفه شما میآید و چه بسیار مرد و زن گریهکنندهای خواهد بود.
اما لشکر مدینه، وقتی که به وسط صحرا میرسند، جبرئیل بانگ بلندی بر آنان میکشد و جز دو مرد هیچ کس باقی
نمیماند؛ مگر آنکه زمین وی را به کام خود کشیده است...پس قومی از فرزندان رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ که اشرافند فرار میکنند تا به روم میرسند. سفیانی به زمامدار روم گوید: غلامان مرا به من برگردان. او نیز آنان را به سفیانی برمیگرداند. سفیانی هم آنها را در پلکان شرقی مسجد جامع دمشق گردن میزند ولی هیچ کس او را در این عمل سرزنش نمیکند! بدانید که نشانه آن تجدید دیوارهای شهرهاست.»
به آن حضرت گفتند: ای امیرمؤمنان، برای ما دیوارها را توضیح دهید. حضرت فرمودند:«تجدید دیواری در شام و شهر عجوز و حرّان؛ بر آنها دو دیوار ساخته میشود. در واسط نیز دیواری و دربیضاء نیز دیواری ساخته خواهد شد. در کوفه دو دیوار و بر شوشتر دیواری و برای ارمینّیه دیواری و بر موصل دیواری و برای همدان دیواری و بر رقّه دیواری و بر سرزمین یونس دیواری و بر حمص دیواری و بر مطردین دیواری و رقطاء را دیواری و بر رحبه دیواری و بر دیرهند دیواری و بر قلعه نیز دیواری ساخته خواهدشد.[25]
ای مردم! بدانیدوقتی که سفیانی ظاهر شود، رویدادهای عظیمی برای وی خواهد بود. اولین رویداد در حمص سپس در حلب، آنگاه در رقّه بعد در قریه سبا سپس در رأس العین آنگاه در نصیبین سپس به موصل ـ که واقعهای بزرگ خواهد بود ـ و سفیانی شصت هزار نفر آنان را خواهد کشت.
... سفیانی هرکه را که نامش محمّد و علی و حسن و حسین و فاطمه و جعفر و موسی و زینب و خدیجه و رقیّه باشد، به خاطر کینه و بغض نسبت به آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ خواهد کشت.
سپس شکست خورده به شام برمیگردد. وقتی که وارد شهر خود شد، صرفاً به شرابخواری و معاصی پرداخته یاران و اطرافیان خود را نیز به آن عمل امر میکند. در حالی که به دستش حربهای است بیرون میآید. فرمان میدهد زنی را بگیرند. آنگاه آن زن را به یکی از همراهانش میدهد و به وی میگوید: با او در میان راه درآویز! او نیز چنین میکند.
شکم زن را میشکافد جنین از شکم مادر سقط میشود و کسی را این توانائی نیست که او را از چنین عملی جلوگیری کند.[26]
در این هنگام فرشتگان خدا در آسمانها مضطرب گردند و خدای تعالی به خروج قائم از فرزندان من که صاحب الزمان است اجازه میفرماید. خبر وی در همه مکانها منتشر میگردد در همان هنگام است که جبرئیل بر صخره بیت المقدس فرود آمده بر اهل زمین چنین بانگ خواهد زد:
«جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً»[27] «حق آمد و باطل رفت، یقیناً که باطل رفتنی است.»
همچنین جبرئیل در بانگش گوید: «ای بندگان خدا، آنچه را که میگویم بشنوید این همان مهدی آل محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ است که از سرزمین مکه خارج میگردد. او را اجابت کنید.»[28]
از حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت شده که فرمودند: «گوئی که سفیانی ـ و یا همکار سفیانی[29] ـ را میبینم که اردوگاه خود را در کوفه برپا کرده است و نداکنندهاش ندا درمیدهد:
هر که سر یک شیعه را بیاورد هزار درهم پاداش خواهد گرفت. پس همسایه بر همسایهاش حمله برده خواهد گفت: این از آنان است و گردنش را میزند و هزار درهم میگیرد.»[30]
از امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایت شده که فرمودند: «سفیانی از امور حتمی است. خروج او در ماه رجب است از ابتدای خروج تا پایان خروجش پانزده ماه است. شش ماه میجنگد. وقتی که در سرزمینهای دمشق و حمص و فلسطین و اردن و قِنِّسرین تسلط یافت،[31] نه ماه حکومت میکند؛ نه یک روز هم بیشتر.[32]
از معلّّی بن خُنیس روایت شده که گوید از حضرت امام صادق ـ علیه السّلام ـ شنیدم که میفرمود:
«بعضی از امور حتمیاند و عدّهای غیر حتمی. از امور حتمی خروج سفیانی در رجب است.»[33]
از حضرت امام باقر ـ علیه السّلام ـ نقل شده است، که فرمودند: امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ فرمودند:
«وقتی که دو نیزه در شام با هم برخورد کردند، زد و خورد آنها تمام نمیشود مگر آنکه نشانهای از نشانههای خدا آشکار خواهد شد.»
فردی سؤال میکند: یا امیر المؤمنین آن نشانه چیست؟ فرمودند: «زلزلهای در شام خواهد شد که در آن بیش از صد هزار نفر هلاک شوند. خدای تعالی این زمین لرزه را برای مؤمنان رحمت و برای کافران عذاب قرار داده است. وقتی چنین حادثهای واقع شد به انتظار کسانی باشید که همراه با استرانی سیاه و سفید و تند روند[34] و همراهشان پرچمهای زرد رنگ است. آنان از مغرب آمده وارد شام میشوند و در آن هنگام است که بیتابی بزرگ و مرگ سرخ پیش خواهد آمد. وقتی که چنین شد، منتظر باشید که قریهای در دمشق به نام «حرستا»[35] در زمین فرو رود در این هنگام فرزند زن جگرخوار[36] از وادی یابس خروج کرده بر منبر دمشق مینشیند. در چنین زمانی خروج مهدی ـ علیه السّلام ـ را انتظار برید.»[37]
در آن روز تأویل این آیه ظاهر شود:
«وَ لَوْ تَری اِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتًَ وَ اُخِذُوا مِنْ مَکانٍ قِریبٍ»
«و کاش میدیدی زمانی که آنان هراسان شوند. پس گریزی نیست و از مکانی نزدیک گرفته خواهند شد.»[38]
سفیانی صد و سی هزار نفر را به سوی کوفه میفرستد و آنان در «روحاء» و «فارق» فرود آیند. از این عده شصت هزار نفر حرکت میکنند تا به کوفه و محلّ قبر هود ـ علیه السّلام ـ یعنی نخیله در روز عید وارد شوند. فرمانده لشکر ستمکار زورگوئی است که به وی کاهن ساحر گفته میشود. پس از شهر بغداد به سوی آنان فرماندهای همراه با پنجاه هزار کاهن میرود. در پُل کوفه هفتاد هزار نفر از آن سپاه را میکشد، به نحوی که مردم مدّت سه روز از فرات به خاطر خونهائی که در آن ریخته شده و به خاطر تعفّن اجساد اجتناب میکنند. از کوفه هفتاد هزار دوشیزه به اسارت برده میشوند ولی دست و صورت از آنها برهنه نمیشود تا آن که در وسایل نقلیّه قرار داده میشوند. آنان را به شهر نجف میبرند.»[39]
آنچه گذشت برگرفتهای از احادیثی بود که از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ پیرامون سفیانی و کارهای زشت و جرائم او روایت گردیده است. توجّه داشته باشید که تنها دانشمندان شیعه از سفیانی نام نبردهاند بلکه دانشمندان اهل سنّت و جماعت نیز این موضوع را در کتب خود ذکر نمودهاند. ما ذیلاً نام برخی از آنان را ـ که درکتب خود راجع به سُفیانی مطالبی نقل کردهاندـ ذکر مینمائیم.
1. سیوطی شافعی در «العَرف الوَردی»، ج2، ص75.
2. هیثمی در «مجمع الزّوائد»، ج7، ص314.
3. مسلم در «صحیح»، ج2، ص493.
4.( یوسفبنیحیی) شافعی در «عقد الدُّرر» در بسیاری از فصول و ابواب آن.
5. متّقی هندی در «کنزالعمّال»، ج6، ص68.
6. نعیمبنحمّاد استاد بُخاری در «فتن» خود در باب علامات مهدی.
7. حاکم حَسَکانی در «مستدرک الصّحیحین»، ج4، ص468.
8. ثعلبی شافعی در «تفسیر» خود.
9. طبری در «تفسیر»خود.
و دهها مأخذ دیگر که برشمردن آنها مشکل است.
فرو برده شدن در بیْداء:
فرو برده شدن در بیداء از نشانههای ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ است. این مطلب در احادیثی که درباره سفیانی سخن گفتهاند به کرّات ذکر گردیده است. ما در این فرصت به بازگشت به مسائل گذشته در این مورد نیازی نداریم؛ تنها از این نشانه به اشارهای مستقل اکتفا میکنیم؛ چرا که این نشانه از نشانههای حتمی است.
از حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ روایت شده که در حدیثی طولانی چنین فرمودند:
«خروج سفیانی و یمانی و خراسانی (یعنی هاشمی) از نظر زمان در یک سال و یک ماه و یک روز خواهد بود، نظمی همانند نظم دانههای تسبیح که پشت سرهم قرار میگیرند... در این پرچمها، پرچمی هدایت کنندهتر از پرچم یمانی نیست؛ آن پرچم هدایت است؛ زیرا که شما را به صاحبتان (یعنی حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ) دعوت مینماید. وقتی که یمانی خروج نماید خرید و فروش اسلحه را بر مردم و هر مسلمانی حرام میکند (یا حرام میشود). زمانی که یمانی ظهور کند به سوی او بشتاب؛ زیرا پرچم او پرچم هدایت است. بر هیچ مسلمانی روا نیست که از او روی برگرداند. هرکه مرتکب نافرمانی او شود از اهل آتش خواهد بود؛ زیرا که وی به سوی حق و راه راست دعوت میکند.»[40]
نفس زکیّه:
شهادت نفس زکیّه بین رکن و مقام در مسجدالحرام، از نشانههای قطعی ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ است. در نَسَب نفس زکیّه اختلاف است؛ گروهی او را حَسَنی و دستهای حسینی دانستهاند. این اختلاف در نسب ـ با توجّه به آنکه از خاندان رسول خدا بودن وی روشن است ـ زیانی به مطلب نمیرساند.
در احادیث از وی با تعبیر غلام (=جوان) یاد کردهاند. ممکن است نوجوان باشد. حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ او را به سوی اهل مکّه میفرستند تا به یاری حضرت او بشتابند ولی آنان بر او هجوم آورده و او را بین رکن و مقام شهید میکنند. در این هنگام خشم خدای تعالی بر آنان فرود میآید.
بین شهادت نفس زکیه و قیام حضرت صاحب الامر ـ علیه السّلام ـ پانزده روز فاصله خواهد بود. وجه تسمیه نفس زکیه آن است که وی را بدون هیچگونه گناهی به قتل میرسانند. علت شهادت او فقط این است که به اهل مکه پیام شفاهی حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ را میرساند و نه هیچ چیز دیگر. این پیام به هیچ وجه حاوی بدگوئی و شتم و تهدید نیست؛ بلکه فقط شامل یاری خواهی و کمکطلبی از اهل مکه است. خدای تعالی از زبان حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ خطاب به خضر چنین میفرماید: (أقَتَلْتَ نفساً زَکیَّهً؟!)[41] (آیا فرد پاکی را کشتی.«یعنی، بیگناهی را.»)
اکنون برخی از احادیث وارد شده در این مورد را نقل مینمائیم:
حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ فرمودند:«قائم به یارانش فرماید: ای قوم، اهل مکه مرا نمیخواهند؛ ولی من کسی را به سوی آنان میفرستم تا بر آنان آنگونه که شایسته کسی چون من است احتجاج نماید. آنگاه مردی از یاران خویش را
خوانده به وی فرماید: به سوی اهل مکه برو و به آنان بگو: ای اهل مکه... من فرستاده حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ به سوی شما هستم و او به شما چنین فرماید: ما خاندان رحمت و معدن رسالت و خلافتیم. ما فرزندان محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ و سلاله انبیاء هستیم. به ما ظلم شده و مورد فشار و قهر قرار گرفتهایم. از زمانی که پیامبر فوت نموده تا امروز حق ما از ما سلب گردیده است. از شما یاری میطلبیم؛ ما را یاری کنید.
وقتی که آن جوان این مطالب را گوید به طرف او آمده بین رکن و مقام شهیدش کنند. این نفس زکیّه است.»[42]
حضرت باقر ـ علیه السّلام ـ نیز فرمودند:«... و کشته شدن جوانی از آل محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ بین رکن و مقام که نامش محمّد بن حسن نفس زکیّه است. در این هنگام خروج قائم واقع خواهد شد.»[43]
حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ چنین فرمودند:«بین قیام قائم آل محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ و قتل نفس زکیّه بیش از پانزده شب فاصله نیست.»[44]
لقب نفس زکیّه در برخی از احادیث شریفه به مردی اطلاق گردیده که همراه با هفتاد نفر از صالحان در حوالی کوفه، به هنگام وارد شدن لشکر سفیانی در آن شهر شهید میشود. این لقب بر سید هاشمی نیزـ که سابقاً نام او را در هنگام بیان نشانههای غیر حتمی، ذکر نمودیم ـ اطلاق شده است. تردیدی نیست که نفس زکیّهای که شهادتش جزء نشانههای قطعی ظهور ذکر گردیده مردی است که بین رکن و مقام، پانزده شب قبل از ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ،شهید خواهد شد.
[1] . کمال الدین، ج2، ص649 ، نیزشیخ طوسی در کتاب «غیبت» خود ص267، با اختلاف در ترتیب نشانهها آن را نقل میکند.
[2] . بحار الانوار، ج52، ص205، به نقل از «کمال الدّین».
[3] . کمال الدّین، ج2، ص650.
[4] . غیبت شیخ طوسی، ص266، کمال الدّین، ج2، ص652.
[5] . یعنی همت گمارد و به حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ملحق گردد.
[6] . ممکن است مراد از این کلمه فلان کس «عثمان» باشد آنگونه که در برخی از احادیث آمده است.
[7] . یعنی به خارج شدن از منزل و ملحق شدن به حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ است.
[8] . غیبت نعمانی، ص254، (باب 14، حدیث13) و نیز شافعی سلیمی در کتاب عقد الدررص105 این حدیث را نقل مینماید.
[9] .غیبت نعمانی.
[10] . نحل آیه 2.
[11] . کمال الدین، ج2، ص 671، بحار الانوار، ج52، ص 286.
[12] . غیبت شیخ طوسی، ص268 مراد از فلان حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ است. شاید نام نبردن حضرت از جهت تقیّه و یا ازشدت واضح بودن باشد.
[13] . ظاهراَ عثمانبنعفان یا عثمان بن عنبسه سفیانی است.
[14] . غیبت نعمانی، ص264، باب چهاردهم حدیث 28.
[15] . خطبه البیان، الزام النّاصب، ج2 ، ص200.
[16] . «وادی یابس» منطقهای است در اطراف دمشق.
[17] . ممکن است مراد از مشرق در این جا شهر کوفه باشد، زیرا کوفه در عراق یعنی مشرق سوریه واقع است از این حدیث استفاده میشود که لشکر سفیانی در هنگام رفتن به سوی کوفه از بابل میگذرد. بابل منطقهای است که بین بغداد و شهر حلّه واقع شده است.
[18] . شهر لعنت شده، بابل است، زیرا اهالی آن گرفتار عذاب شدند و وقتی حضرت امیرمؤمنان ـ علیه السّلام ـ با لشکریانش بر آنجا گذشت در آن شهر نماز نخواندند. اما این که در توضیح شهر لعنت شده بغداد آمده نمیدانم که گوینده این تفسیر کیست؟ شاید که از خود راوی باشد، خلاصه آن که عبارت: «یعنی بغداد» در بسیاری از مصادر این حدیث وارد نشده است.
[19] . بحارالانوار، ج52، ص186 به نقل از«تفسیر» ثعلبی شافعی، حدیث فوق را طبری نیز در تفسیر خود و صاحب «عقدالدّرر» در کتابش نقل میکنند.
[20] . مصادری که نزد من موجودند، اول نام او را «شین» ذکر کردهاند. شاید صحیح«عین» باشد و «شین» از اشتباهات نسخهپردازان باشد؛ با توجّه به این که تشابه بین شین و عین زیاد است.
[21] . این اسم سابقاً به طور مطلق بر شهرهای بحرین اطلاق میگردید.
[22] . )زمینی هموار و پست و فراخ و نیز نام سرزمین وسیعی که دمشق بخشی از آن است.( معجم البلدان، لغت نامه فارسی دهخدا، منتهی الإرب)(.
[23] . یعنی: مردم برای سفیانی شایعات دروغی میسازند ولی اینان ـ به خاطر این که در زمان حکومت او عدالت دیدهاند ـ وی را مردی صالح و عادل محسوب مینمایند.
[24] . در نسخه دیگر: قرقیسا.(مترجم).
[25] . شاید مراد از دیوار ـ در اصل عربی: سورـ در این جا پایگاهها و پادگانهای نظامی است که در اکثر شهرهای یادشده در این حدیث این نوع پایگاهها و پادگانها بنا گردیده است.
[26] . شاید مراد از این فرمایش چنین باشد که آن مزدور سفیانی با آن زن زنا میکند در حالی که آن زن قبلاً حامله بوده است. روی همین اصل وقتی شکم او را پاره میکنند، جنینش سقط میشود.
[27] . سوره اسراء، آیه82.
[28] . إلزام النّاصب، ج2، ص200 ـ 188، نوائب الدّهور فی علائم الظهور، میرجهانی طباطبایی.
[29] . واضح است که تردید از راوی است، نه از امام.
[30] . غیبت شیخ طوسی، علامه مجلسی نیز این حدیث را در بحار الانوار، ج52، ص215 نقل فرموده است.
[31] . در اصل حدیث آمده: «فاذَا مَلَکَ الکُوَرَ الخَمْسَ». ما با توضیحات مؤلف محترم نام پنج شهر را در متن آوردیم. (مترجم)
[32] . غیبت نعمانی، ص300، بحارالانوار، ج52، ص248.
[33] . غیبت نعمانی، ص300، بحارالانوار، ج52، ص249.
[34] . )ترجمه: أصحاب البراذین الشُّهُبِ المحذوقهِ و با فرض اینکه تصحیف المُخذرَفَه باشد. مؤلف این احتمال را نیز یاد کرده است که عبارت یاد شده به تانکها و نفربرها اشاره داشته باشد و اسب ترکی نامیدن آنها تشبیه مناسب برای اهل آن زمان باشد(
[35] . «حرستا» نام قریهای است بزرگ و آباد که در اطراف دمشق در راه «حمص» قرار گرفته؛ آنگونه که در «معجم البلدان» و «مراصد الاطّلاع»آمده است.
[36] . یعنی سفیانی.
[37] . غیبت نعمانی، ص306 ـ305؛ عقد الدرر، ص53.
[38] . سبأ: 51. و در تفسیر علیّبنابراهیم از حضرت امام باقر ـ علیه السّلام ـ روایت شده که در تفسیر آیه فرمودند:«و کاش می دیدی زمانی که آنان(از صدا) هراسان شوند پس گریزی نیست» این صدا از آسمان است«و از جایی نزدیک گرفته شوند» یعنی زمین از زیرپاهایشان باز میشود و آنان را در خود فرو میبرد.
[39] . بحارالأنوار، ج52، ص274ـ273 به نقل از کتاب «سرور أهل الایمان».
[40] . بحار الأنوار، ج52، ص232، غیبت نعمانی، ص255(باب چهاردهم حدیث 13).
[41] . سوره کهف، آیه 74.
[42] . بحار الانوار، ج52، ص 307.
[43] . همان، ص192، به نقل از کمال الدین .
[44] . همان، ص203؛ به نقل از کمال الدّین، ج2، ص649؛ شیخ طوسی نیز در غیبت(ص271) و شیخ مفید در ارشاد نقل کردهاند.
برگرفته از پایگاه اندیشه قم
بسم الله الرحمن الرحیم
به بررسی نشانه های ظهور میپردازیم امیدوارم که اطلاعات کامل رو دریافت کنید
منبع:vali asr
صحبت کردن از حضرت مهدی(ع) و نشانه های ظهور ایشان در واقع صحبت کردن از حوادثی است که بناست در آینده اتفاق بیفتد و لذا بجاست که از خود بپرسیم: اگر در مورد احادیث نقل شده در این زمینه بررسی اسناد صورت گرفت و مطمئن شدیم که آنها از معصوم(ع) صادر شده است، آیا می توان مطمئن بود که حتماً همة آن حوادث آن گونه که در روایات شریف ما آمده اند وقوع یابند؟ پاسخ به این پرسش در کتب عقیدتی و فلسفی تحت عنوان «بداء» داده می شود که طی این بخش از مطالب به آن می پردازیم.
«بداء» در لغت به معنای ظهور و روشن شدن پس از مخفی بودن چیزی است و اصطلاحاً به روشن شدن چیزی پس از مخفی بودن از مردم اطلاق می شود؛ بدین معنا که خداوند متعال بنا بر مصلحتی، مسئله ای را از زبان پیامبر یا ولی ای از اولیای خویش به گونه ای تبیین می کند و سپس در مقام عمل و ظهور و بروز، غیر آن را به مردم نشان می دهد. در قرآن آمده است:
خداوند هر چه را بخواهد محو یا اثبات می کند در حالی که ام الکتاب نزد اوست و خود می داند عاقبت هر چیزی چیست.1
و در آیه ای دیگر: و بدالهم سیّئات ما کسبوا.2
بدی هایی را خود کسب کرده بودند و برای آنها مخفی بود برایشان نمایان شد.
یا: ثمّ بدالهم من بعد ما رأؤا الآیات.3
پس از آنکه نشانه ها را دیدند حقیقت امر بر آنها روشن شد.
این ظهور پس از خفا، تنها برای انسان رخ می دهد و در مورد
خداوند متعال ابداً صدق نمی کند وگرنه لازمه اش این است که خداوند نسبت به آن موضوع جهل داشته باشد که این امر محالی است. خداوند، چنانکه قرآن کریم می فرماید به همه چیز آگاه و داناست 4 و نسبت به همه چیز در همة زمان ها و مکان ها چه حاضر باشند و چه غایب، چه موجود باشند و چه فانی و چه در آینده به وجود بیایند، علم حضوری دارد. قرآن کریم در این زمینه می فرماید:
هیچ چیزی در آسمان و زمین از نظر خداوند متعال مخفی نمی شود.5
از همین روست که مسئلة بداء و ظاهر کردن آن امر مخفی به خداوند نسبت داده می شود:
و بدالهم من الله مالم یکونوا یحتسبون.6
خداوند آنچه را گمان نمی کردند، برای آنها ظاهر کرد.
براساس آیة:خداوند چیزی را که از آنِ مردمی است دگرگون نکند تا آن مردم خود دگرگون شوند.7
و با استفاده از دیگر آیات و روایات می توان چنین برداشت کرد که برخی اعمال حسنه نظیر: صدقه، احسان به دیگران، صلة رحم، نیکی به پدر و مادر، استغفار و توبه، شکر نعمت و ادای حقّ آن و... سرنوشت شخص را تغییر داده و رزق و عمر و برکت زندگی اش را افزایش می دهد، همان طور که اعمال بد و ناشایست اثر عکس آن را بر زندگی شخص می گذارد.
پیش از شرح این عبارت که بداء در حقیقت ظاهر شدن چیزی است که از ناحیة خداوند متعال برای مردم مخفی و برای خودش مشخص بود، لازم است یادآور شویم که خداوند متعال بنا بر آیات قرآن دو لوح دارد:
الف) لوح محفوظ
لوحی که آنچه در آن نوشته می شود؛ پاک نشده و مقدّرات آن تغییر نمی یابند؛ چون مطابق با علم الهی است:
بَل هُوَ قُرآنٌ مَجیدٌ فی لَوحٍ مَحفوظٍ.8
بلکه آن قرآن مجیدی است که در لوح محفوظ ثبت گردیده است.
ب) لوح محو و اثبات
بنا بر شرایط و سننی از سنت های الهی، سرنوشت شخص یا جریانی به شکلی خاص می شود، با از بین رفتن آن سنت ها یا مطرح شدن سنت های جدید سرنوشت آن شخص یا آن جریان تحت الشعاع سنت های جدید قرار می گیرد. به عنوان مثال بناست که شخص در سن 20 سالگی فوت کند امّا به واسطة صلة رحم یا صدقه ای که می دهد، 30 سال به عمرش اضافه می شود و تا 50 سالگی زنده می ماند یا به عکس، آن شخص بناست 50 سال عمر کند به واسطة گناه کبیره ای خاص، 30 سال از عمرش کاسته می شود در همان 20 سالگی می میرد. که البته خداوند متعال از اوّل می دانست که بناست اوّلی 50 سال و دومی 20 سال عمر کند ولی برای روشن شدن این سنت های الهی مطلب به این شکل از زبان پیامبران یا اولیای الهی(ع) بیان می شود.
در قرآن کریم هم آمده است:
یمحوا الله ما یشاء و یثبت و عنده امّ الکتاب.9
یا این آیه:
آنگاه مدتی را [برای شما عمر] مقرّر داشت و اجل حتمی نزد اوست.10
با توجه به این دو لوح و مطالبی که تا به حال به آنها پرداختیم، این پرسش به ذهن می رسد که:
1. امور و علایم مشروط
2. امور و علایم حتمی.
1. نشانه های مشروط و غیر حتمی ظهور
جز نشانه هایی که صراحتاً در احادیث به حتمی بودن آنها اشاره شده است، بقیة نشانه های ظهور همگی از امور موقوفه به شمار می روند، چنانکه بزرگانی مانند شیخ مفید، شیخ صدوق و شیخ طوسی بدان تصریح کرده اند. بدین معنا که به جز نشانه های حتمی ظهور بقیة آنها بنا بر مشیت و ارادة الهی ممکن است دچار تغییر و تبدیل، تقدّم یا تأخّر شوند. به عبارت دیگر آنها از جمله امور لوح محو و اثبات به حساب می آیند و ممکن است با تغییر و تبدیل در شرایط آنها و عوض شدن علل رخ دادن آنها به گونة دیگری پدید آیند یا اصلاً رخ ندهند. البته بسیاری از رویدادهایی که در احادیث ما به آنها اشاره شده است تا کنون اتفاق افتاده اند و دچار بداء در اصل تحقّق خویش نشده اند.
مثلاً اگر در حدیث به نزول بلایی (مشروط) اشاره شده باشد به واسطة توسل و استغفار مؤمنان و مسلمانان ممکن است در نزول آن تأخیر رخ دهد یا اصلاً چنین بلایی به جهت عظمت عمل صالح ایشان نازل نشود یا اینکه با برخی اعمال صالح یا ناصالح ظهور حضرت را دچار تعجیل یا تأخیر کنند.
شاید بتوان علت بیان چنین اخباری را این دانست که اگر مسئله به این شکل تبیین نمی شد، مؤمنان هم از احتمال حدوث آن حادثه باخبر نمی شدند و بدان مبتلا می گشتند امّا پس از صدور حدیث از ناحیة معصوم(ع) و آگاه شدن مؤمنان و مسلمانان از آن، با دعا و توسل و استغفار از پدید آمدن چنان حادثة ناگواری ممانعت به عمل آورند یا سبب حدوث اتفاقی خوشایند شوند. البته فراموش نکنیم که عکس این مطلب هم کاملاً صادق است به این معنا که شخص معصوم(ع) با اعلام نزول بلا و علّت آن، حجت را بر مردم تمام می کنند که شما با وجود آنکه می توانستید، آن بلا را از خویش دفع نکردید یا فلان خیر را به سوی خویش جلب ننمودید و از همین روست که روایت شده است:
خداوند متعال، به چیزی مثل بداء عبادت نشده است.13
2. علایم ظهور و امور حتمی
پنج مورد از نشانه های ظهور در بسیاری از روایات که از حدّ تواتر گذشته است؛ از جمله نشانه های حتمی ظهور برشمرده شده اند:
خروج سیّد خراسانی و یمانی، ندای آسمانی مبنی بر حقّانیت حضرت مهدی(ع)، شهادت نفس زکیّه و فرو رفتن سپاهیان سفیانی در منطقة بیداء (بیابان بین مدینه و مکّه).14
این نشانه های پنج گانه را احادیث از علایم حتمی شمرده و هیچ گونه احتمال بدایی در مورد تحقّق آنها نداده اند وگرنه خلاف حتمی بودن آنها می شد. این نشانه ها شدیداً با مسئلة ظهور ارتباط داشته و همگی مقارن ظهور رخ خواهند داد ان شاءالله. بزرگوارانی چون مرحوم آیت الله خویی در پاسخ به نویسندة کتاب سفیانی و علامات ظهور15، علّامه سیّد جعفر مرتضی عاملی، در کتاب خویش و شیخ طوسی، در غیبت خویش16 نسبت به این موضوع تصریح و اذعان کرده اند که:
هر چند بنابر تغییر مصلحت ها با تغییر شروط اخباری که به حوادث آینده می پردازند، ممکن است دچار تغییر و تبدیل شوند؛ جز آنکه روایت تصریح کرده باشد که وقوع آن جریان حتمی است که (با توجه به اعتماد ما به معصومین(ع)) ما هم یقین به حدوث آنها در آینده پیدا می کنیم و قاطعانه می گوییم در آینده چنین خواهد شد.17
اشکال اساسی که به این نظر گرفته می شود؛ متکی به حدیثی است که نعمانی در کتاب خویش آورده است که: ابوهاشم داوود بن قاسم جعفری گفته است: نزد امام جواد(ع) بودیم و صحبت از حتمی بودن آمدن سفیانی شد، از آن حضرت پرسیدم: آیا در مورد امور حتمی هم بداء رخ می دهد؟ فرمودند: آری. گفتم: می ترسم در مورد خود حضرت مهدی(ع) بداء رخ دهد. حضرت فرمودند:
ظهور حضرت مهدی(ع) وعدة الهی است و خداوند خلف وعده نمی کند.18
علّامه مجلسی، هم در بحارالانوار پس از نقل این حدیث این
توضیح را اضافه کرده اند که:
شاید محتوم، معانی مختلفی داشته باشد که با توجه به اختلاف در تعاریف ممکن است در مورد برخی از آنها بداء رخ بدهد. مضاف بر اینکه شاید منظور از بداء در مورد خصوصیات آن حادثة محتوم و حتمی باشد و نه اصل تحقّق آن، که مثلاً پیش از زوال حکومت بنی عباس سفیانی جنبش های خویش را آغاز می کند.19
این فرضیه چندان قابل قبول نیست؛ زیرا در صورت پذیرفتن آن، چه فرقی بین حتمی و غیر حتمی خواهد بود؟ مضاف بر اینکه روایت مورد بحث ما از حیث سند، ضعیف است.20 در ضمن نمی توان از آن همه حدیث و روایتی که به شدت بر حتمی بودن این پنج نشانه و امتناع احتمال رخ دادن بداء در آنها تأکید می کنند، چشم پوشی کرد و به احادیث انگشت شماری از این دسته تمسک نمود؛ چون ممکن است در شرایط خاصی (به فرض قوت و اعتبار سندی آنها) معصوم(ع) مجبور شده باشند از روی تقیه، چنین سخنی بگویند.
عبدالملک بن اعین گوید: به امام باقر(ع) در مورد حضرت مهدی(ع) گفتم: می ترسم که زود بیایند و سفیانی نباشد. حضرت فرمودند:
والله نه. سفیانی از حتمیاتی است که حتماً خواهد آمد.21
امور یا موقوفه اند یا حتمیه که سفیانی از دستة حتمیاتی است که حتماً خواهد بود.22
یا امام صادق(ع) فرمودند:
از حتمیاتی که پیش از قیام حضرت مهدی(ع) خواهند بود اینهاست: شورش سفیانی، فرو رفتن در بیداء، شهادت نفس زکیّه و منادی که از آسمان ندا در دهد.23
حمران بن اعین از امام باقر(ع) راجع به آیه:
ثمّ قضی اجلاً و اجلٌ مسمّی عنده؛24
می پرسد. حضرت می فرمایند:
دو اجل وجود دارد: محتوم و موقوف.
- محتوم چیست؟
- جز آن نخواهد شد.
- و موقوف؟
- مشیت الهی در رابطة آن جاری می شود.
- امیدوارم که سفیانی جزء موقوف ها باشد.
- والله که نه و از محتومات است. 25
3. بداء و قیام حضرت مهدی(ع)
ظهور حضرت حجت(ع) از اموری است که در اسلام نسبت به آنها به شدت تأکید شده و در حتمیت آن ذره ای شک و شبهه وجود ندارد. پیش از این گفتیم که در آیاتی نظیر آیة 55 سورة نور، خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است که فرمانروای زمین گردند و بر آن سیطره یابند که چنین واقعه ای در تمام طول تاریخ تا کنون اتفاق نیفتاده است و از آنجا که « ان الله لا یخلف المعیاد»26 و خداوند در وعدة خویش تخلف نمی کند، در آینده ای دور یا نزدیک حتماً چنین اتفاقی خواهد افتاد. ان شاء الله.
علاوه بر اینکه در موارد بسیاری رسول مکرم اسلام(ص) و معصومین(ع) شدیداً تأکید نموده اند که:
حتی اگر از عمر هستی بیش از یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن قدر این روز را طولانی می کند که حضرت مهدی(ع) ظهور کرده و جهان را مملو از قسط و عدل گردانند.27
4. تعیین زمان ظهور حضرت مهدی(ع)
بسیاری از روایات، ما را از توقیت (مشخص کردن زمان ظهور) یا تعیین محدودة زمانی برای ظهور حضرت به شدت نهی کرده اند و شیعیان را امر کرده اند که هر که را چنین کرد تکذیب کنند و دروغ گو بشمارند؛ زیرا این مطلب در زمرة اسرار الهی است و کسی آن را نمی داند؛ امام صادق(ع) به محمدبن مسلم فرمودند:
محمد! اگر کسی وقتی از جانب ما برای ظهور حضرت مهدی(ع) نقل کرد، از تکذیب کردن او نترس! چرا که ما برای احدی تعیین وقت نمی کنیم.28
وقتی فضیل از امام باقر(ع) می پرسد که آیا این مسئله وقت مشخص دارد؟ حضرت سه مرتبه می فرمایند: «آنها که وقت تعیین می کنند دروغ می گویند».29 یکی از یاران امام ششم(ع) به ایشان عرضه می دارد: این مسئله ای که چشم انتظارش هستیم کی خواهد آمد؟ حضرت می فرمایند:
ای مهزم! آنها که وقت تعیین کنند دروغ می گویند، آنها که عجله کنند هلاک می شوند و آنها که تسلیم امر خداوند باشند نجات می یابند و به سوی ما باز می گردند.30
آنگونه که از احادیث برمی آید، ظهور حضرت حجت(ص) از جمله اموری است که خداوند متعال آن را از مردم پنهان نموده است و هر زمان که خداوند تبارک و تعالی اراده کنند و شرایط و علل فراهم و مناسب باشد؛ زمین را از برکات وجودی آن امام همام(ع) بهره مند خواهند نمود.
البته نهی از تعیین وقت، شامل نشانه های حتمی ظهور نمی شود؛ چرا که خود معصومین(ع) در این موارد به فاصلة زمانی میان حدوث آن نشانة حتمی و ظهور حضرت اشاره کرده اند که مثلاً از ابتدای شورش سفیانی تا قیام حضرت بیش از 9 ماه طول نخواهد کشید یا مثلاً 15 روز پس از شهادت نفس زکیّه حضرت در مکه ظهور می کنند. ولیکن دیگر نشانه ها حداکثر به این اشاره می کنند که ظهور آن وجود مقدس نزدیک شده است و نه بیش از این. چنانکه دیدیم برخی از نشانه های ظهور قرن هاست که اتفاق افتاده اند و گذشته اند و هنوز ظهور رخ نداده است. که البته به جهت ایجاد امید در دل شیعیان مبنی بر نزدیک شدن ظهور معصوم(ع) از آن به عنوان نشانة قیام حضرت صاحب(ع) یاد کرده اند.
ضمناً اگر بنا بود زمان ظهور مشخص شود و همگان بدانند که ایشان بناست چه زمانی قیام جهانی خویش را آغاز کنند؛ ستمگران و ظالمان تمام عِدّه و عُدّه خویش را برای آن روز مهیا و آماده می کردند ـ که به خیال خام و واهی خود ـ آن نور الهی را خاموش کنند و نگذارند عدالت را در جهان گسترش دهند و مؤمنان و مستضعفانی هم که قرن ها با حدوث این حادثة عظیم و بزرگ فاصله داشتند مبتلا به یأس و کسالت و خمودی می شدند حال آنکه قرن هاست بسیاری در انتظار آن یار غایب از نظر، دیده ها را خون بار کرده و هر صبح و شام دست دعا به تعجیل در فرج ایشان برداشته اند و امید دارند که در زمرة یاران و یاوران ایشان باشند. مشخص نبودن زمان ظهور خواب از چشم های ستمگران ربوده و هر صبح و شام از این هراسناکند که شاید آن عزیز مقتدر امروز ظهور کند و پایه های حکومت شیطانی شان را درهم شکند.
به امید آنکه آن روز را ببینیم و از یاوران حضرتش باشیم. ان شاءالله.
----------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها :
1. سورة رعد(13)، آیة 39.
2 . سورة زمر(39)، آیة 48.
3 . سورة یوسف(12)، آیة 35.
4 . سورة نساء (4)، آیة 35.
5 . سورة آل عمران (3)، آیة 5.
6 . سورة زمر(39)، آیة 48.
7 . سورة رعد(13)، آیة 11.
8 . سورة بروج(85)، آیات 21 و 22.
9 . سورة رعد(13)، آیة 39.
10. سورة انعام(6)، آیة 2.
11. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص204؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج52، ص249.
12. نعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، ص202.
13. کلینی، اصول کافی، ج 1، باب البدأ، ح 1 و صدوق، محمد بن علی بن حسین، التوحید، باب 54، ح 2.
14. صدوق، محمد بن علی بن حسین، کمال الدین، ج2، ص650، طوسی، محمد بن حسن، الغیبة ص267، نعمانی، همان، صص169 و 172؛ مجلسی، محمد باقر، همان؛ ج52، ص204، طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ص426؛صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، صص439 و 455.
15. فقیه، محمد، السفیانی و علامات الظهور، ص102.
16. عاملی، جعفر مرتضی، دراسته فی علامات الظهور، ص60.
17. طوسی، محمد بن حسن، همان، ص265.
18. نعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، ص205، مجلسی، محمد باقر، همان، ج52، ص250.
19. مجلسی، محمد باقر، همان، ج52، ص251.
20. رک: فقیه، محمد، همان، ص102.
21. نعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، ص203؛ مجلسی، محمد باقر، همان، ج52، ص249.
22. نعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، ص204؛ مجلسی، محمد باقر، همان، ج52، ص249.
23. نعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، ص176، صافی گلپایگانی، لطف الله، همان، ص455.
24. سورة انعام، آیة 2.
25. مجلسی، محمد باقر، همان، ج52، ص249.
26. سورة آل عمران(3)، آیة 9.
27. رک: شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص340، طبرسی، فضل بن حسن، همان، ص401، مجلسی، محمد باقر، همان، ج51، ص133.
28. نعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، ص195، طوسی، محمد بن حسن، همان، ص262؛ آل سید حیدر، مصطفی، بشارةالاسلام، ص298، مجلسی، محمد باقر، همان، ج52، ص104.
29. طوسی، محمد بن حسن، همان، ص262؛ مجلسی، محمد باقر، همان، ج52، ص103؛ صافی گلپایگانی، لطف الله، همان، ص463.
30. نعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، ص198؛ طوسی، محمد بن حسن، همان، ص262؛ مجلسی، محمد باقر، همان، ج52، ص104؛ آل سید حیدر، مصطفی، همان، ص299؛ صافی گلپایگانی، لطف الله، همان، ص463.
بسم الله الرحمن الرحیم
به بررسی و تحلیل نشان های ظهور امام زمان میپردازیم
منبع :Tebyan
در میان نشانه ها شماری از آنها به روشنی به عنوان علائم حتمی ظهور، یاد شده اند. منظور از نشانه های حتمی در مقابل غیرحتمی، ظاهراً آن است که تحقق پدیدار شدن آنها، بدون هیچ قید و شرطی، قطعی و الزامی خواهد بود، به گونه ای که تا آنها واقع نگردند، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظاهر نخواهد شد. اگر کسی پیش از واقع شدن نشانه های حتمی، ادعای ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بکند، ادعایی است نادرست.
در برابر این ها نشانه های غیرحتمی است، یعنی مقید و مشروط به اموری هستند که در صورت تحقق آنها، به عنوان نشانه، پدید می آیند. به عبارت دیگر، نشانه های غیرحتمی، شاید پدید آیند و شاید پدید نیایند و امام زمان (علیه السلام) ظهور کند. امامان معصوم (علیهم السلام) به خاطر مصالحی، از پدید آمدن آنها در دوره غیبت، خبر داده اند.
گروهی، نشانه های حتمی را نشانه هایی دانسته اند که در آنها (بداء) حاصل نمی شود. برخلاف نشانه های غیرحتمی که ممکن است (بداء) حاصل شود و تغییر یابند و یا به کلی حذف شوند.
( ولعلّ المراد بالمحتوم مالابدّ من وقوعه ولایمکن ان یلحقه البداء ).
شاید منظور از حتمی آن باشد که از پدید آمدن آن گریزی نیست و امکان ندارد که (بداء) در مورد آن حاصل شود.
در روایتی (محتوم) در برابر (موقوف) به کار رفته است . [1] .
امام باقر (ع) در تفسیر آیه شریفه:
( ثُمَّ قَضَی أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسمًّی عِندَهُ ) [2]
می فرماید:
(انّهما أجلان، أجل محتوم و أجل موقوف)
قال له حمران: مالمحتوم.
قال: الذی لایکون غیره.
قال: وما الموقوف.
قال: هو الذی للّه فیه مشیة...). [3] .
آنها دو هنگامند: هنگام محتوم و هنگام موقوف.
در میان نشانه هایی که بدانها اشاره کردیم، حتمی بودن نشانه های پنجگانه: خروج سفیانی، خروج یمانی، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیه و خسف در بیداء روشن است، زیرا از روایات فراوانی که در میان آنها روایات صحیح نیز وجود دارد، حتمی بودن آنها استفاده می شود
حمران از آن حضرت پرسید: محتوم چیست.
فرمود: آن که غیر از آن نمی بوده باشد.
عرض کرد: موقوف چیست.
فرمود: آن (رخدادهایی است) که در آنها مشیتی از خداوند است. شاید پدید آیند و شاید نیایند).
از ظاهر این روایت و روایات به این مضمون، استفاده می شود که منظور از (حتمی)، یعنی قطعی و مسلم که خداوند تغییر و تبدیل آنها را اراده نکرده است.
البته باید توجه داشت که حتمی و یا مسلم و قطعی بودن وقوع این نشانه ها، به این معنی نیست که پدیدنیامدن آنها محال است، بلکه به حسب فراهم بودن شرایط و مقتضیات و نبودن بازدارنده ها، پدید آمدن آنها اگر خداوند اراده کند، قطعی خواهد بود.
برای روشن شدن این مطلب، بایسته می نماید شرح دهیم که رخدادهایی که از پدید آمدن آنها خبر داده شده سه حالت دارند:
1) برخی از امور مسلم، به همان گونه که خبر داده اند، پدید می آیند و هیچ تغییری در آنها داده نمی شود. این دسته از امور، حوادثی هستند که شرایط اقتضای آنها فراهم است و مانعی در کار نیست. چنین اموری را هر چند خداوند قادر است تغییر دهد و یا آنها را اصلاً بردارد، ولی چون مخالفت و تغییر و حذف آنها با اصول مسلم: (عدالت) (حکمت) و (لطف) خداوند ناسازگار است، تغییر آنها از سوی خداوند، محال خواهد بود. مانند ظهور حضرت مهدی (ع) که امکان ندارد تغییر کند، یا اصلاً برداشته شود، چنانکه خداوند، توان به انجام ظلم را دارد، ولی انجام آنها بر وی محال است.
2) دسته ای از رخدادها، مانند حالت نخست، اموری حتمی و قطعی هستند، ولی تبدیل و برداشتن آنها ناسازگاری با حکمت و عدالت خداوند ندارد. این امور، هر چند از جهت این که اسباب و شرایط ایجاد آنها، وجود دارد و باز دارنده ای هم بر سر راه پیدایش آنها نیست و از این جهت، حتمی هستند، ولی هیچ اشکالی ندارد که اراده خداوند آنها را تغییر دهد، یا آن را بردارد. نشانه های حتمی ظهور، از این گونه اند یعنی از نظر فراهم بودن شرایط و مقتضیات در آن زمان، پیش بینی شده با نبودن بازدارنده بر سر راه پدید آمدن آن، تحقق آن قطعی و الزامی خواهد بود. با این حال، امکان دارد به اراده خداوند، تغییر کنند و یا محقق نشوند، پس حتمی بودن، به معنای آن نیست که محال است رخ ندهند.
3) دسته ای از رخدادها، آنهایی هستند که پدید آمدن آنها، در صورتی که بازدارنده ای پیش نیاید و یا مقتضیات آنها موجود باشد، واقع خواهند شد. شمار زیادی از نشانه های ظهور که در روایات، پدیدار شدن آنها در طول دوره غیبت، پیش بینی شده است و به عنوان نشانه های غیر حتمی شمرده می شوند، از این گونه اند؛ از این روی امکان دارد، پدید آیند و امکان دارد پدید نیایند.
بنابراین، می توان نتیجه گرفت که نشانه های حتمی، از جهت فراهم بودن شرایط و نبودن بازدارنده ها، پدید خواهند آمد. ولی محال نیست که خداوند آنها را تغییر دهد.
از آن جا که در روایات فراوانی، امامان (علیهم السلام)، بر مسلم بودن پدید آمدن آنها تأکید کرده اند، می توان گفت که اراده خداوند، بر پدید آمدن آنهاست . [4] .
این نشانه های حتمی به چه مقدارند در روایات اختلاف است. در شماری از اخبار، نشانه های حتمی ظهور، پنج عدد شده اند.
عمربن حنظله می گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمود:
( لایخرج المهدی حتی تطلع مع الشمس آیة ). [5] .
در این روایت، گرچه تعبیر (حتمی) به کار نرفته، ولی از سیاق آن پیداست که تا چنین نشانه ای با خورشید ظاهر نشود، حضرت مهدی (عج) ظهور نخواهد کرد.
در میان نشانه هایی که بدانها اشاره کردیم، حتمی بودن نشانه های پنجگانه: خروج سفیانی، خروج یمانی، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیه و خسف در بیداء روشن است، زیرا از روایات فراوانی که در میان آنها روایات صحیح نیز وجود دارد، حتمی بودن آنها استفاده می شود.
نعمانی می نویسد:
(... ثم حققوا کون العلامات الخمس التی اعظم الدلائل والبراهین علی ظهور الحق بعدها، کما بطلوا امر التوقیت) [6]
سپس نشانه های پنجگانه را که بزرگ ترین دلیل و نشانه بر آشکار شدن حق است، ثابت کرده اند همان گونه که مسأله مشخص کردن زمان معیّن را برای ظهور، باطل کرده اند.
نعمانی، در این سخن، ضمن آن که بر مسلم بودن علائم پنجگانه تاکید می ورزد، آنها را بزرگ ترین و مهم ترین نشانه های ظهور نیز می داند.
گروهی، نشانه های حتمی را نشانه هایی دانسته اند که در آنها (بداء) حاصل نمی شود. برخلاف نشانه های غیرحتمی که ممکن است (بداء) حاصل شود و تغییر یابند و یا به کلی حذف شوند. ( ولعلّ المراد بالمحتوم مالابدّ من وقوعه ولایمکن ان یلحقه البداء ). شاید منظور از حتمی آن باشد که از پدید آمدن آن گریزی نیست و امکان ندارد که (بداء) در مورد آن حاصل شود
ولی حتمی بودن سایر نشانه ها مورد اشکال است؛ زیرا نشانه هایی همچون طلوع خورشید از مغرب، نداء و اختلاف بین حاکمان بنی عباس، از روایاتی مانند روایت ابی حمزه استفاده می شوند که مرسله است و نمی توان بر آن اعتماد کرد. افزون بر این، چنانکه خواهیم گفت، احتمال می رود منظور از (نداء)، همان صیحه آسمانی باشد که از نشانه های پنجگانه بود و (طلوع خورشید از مغرب) نیز، گذشته از ضعف سند آن، بر ظهور خود حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تطبیق شده است. از آن جا که این نشانه ها در برخی روایات در ردیف (و خروج القائم من المحتوم) آمده این احتمال وجود دارد که از نشانه های حتمی برپایی قیامت، باشند نه نشانه های ظهور.
همچنین روایت (ظاهر شدن دستی با خورشید) اولاً، زیادبن مروان [7] در سند روایت توثیق نشده، ثانیاً، در برخی از نسخه ها، به جای (کف یطلع من السماء)، کسف یطلع من السماء) است؛ از این روی، احتمال دارد، مراد پدید آمدن کسوف باشد. [8] .
(ظاهر شدن نشانه ای با خورشید)، که به عنوان نشانه حتمی ذکر شده، سخن معصوم (علیه السلام) نیست، سخن ابن عباس است.
غیر از این مواردی که یاد کردیم، موارد دیگری نیز در کتابهای روایی، به عنوان نشانه های حتمی آمده، ولی با توجه به اسناد ضعیف آنها، نمی توان به حتمی بودن آنها، بلکه به اصل نشانه بودن آنها مطمئن شد بر همین اساس، شیخ مفید، اصل تقسیم نشانه ها به حتمی و غیرحتمی را امری مسلم دانسته، ولی بر این باور است که حتمی بودن همه آنها روشن نیست [9]
پی نوشت:
[1] (بحارالأنوار)، ج 52: 249.
[2] سوره (انعام)، آیه: 2.
[3] (وافی)، ج 2: 444؛ (بحارالأنوار)، ج 52: 249.
[4] (علامات الظهور والجزیرة الخضراء) سید جعفر مرتضی عاملی 57- 69.
[5] (بحارالأنوار)، ج 52: 217.
[6] (کتاب الغیبة)، نعمانی 282.
[7] (جامع الرواة)، محمدبن علی اربلی، ج 1: 338، دار الأضواء، بیروت.
[8] (بحارالأنوار)، ج 52: 233.
[9] (ارشاد)ج 2: 370.
بخش مهدویت تبیان
منبع: بررسى نشانه هاى ظهور، اسماعیل اسماعیلى
این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.
همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.
این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!
اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.
همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.